حسرت میخورم که دانشگاه را تمام نکردم
یک سال بعد از آن که در دانشگاه قبول شدم، نامزد کردم و دو سال بعد در سال پایانی تحصیلیام مرخصی گرفتم و ازدواج کردم و چون باردار شدم دیگر به دانشگاه برنگشتم. تا حالا سه تا بچه بزرگ کردم که همگی درس خواندهاند. زندگی خوبی دارم، اما همیشه حسرت دارم که دانشگاه را که تمام نکردهام. گاهی به قدری احساس غم میکنم که زندگی را بیحاصل میدانم. شوهرم میگوید تو ناشکری میکنی و قدر داشتههایت را نمیدانی، اما من ناشکر نیستم و ناراحتیام دست خودم نیست!
l منیره .ر (اهواز)
زندگی، مراحل خود را طی میکند و آنچه اتفاق میافتد، بر شخصیتی که ما شدهایم تأثیرگذار است! وقایع خوب و بد و آنچه به اختیار یا به اجبار بوده، همه میتواند به نگرانیهای ما افزوده، یا از آنها کم کند. در بزرگسالی وقتی به گذشته نگاه میکنیم ممکن است محدودیتهای آن زمان خود را فراموش کنیم و به یاد نیاوریم چگونه درگیر مشکلات متعدد بودهایم و توانایی اندکی برای حل معضلات داشتیم. در عوض با تواناییهای امروز زمان خود را مقایسه میکنیم و انتظار داریم بهتر و سازندهتر عمل میکردیم. شما هم از فعالیتی چشم پوشی کردید که در آن زمان چاره دیگری نداشتید. بنابراین، نباید خودتان را سرزنش کنید و برعکس بکوشید خودتان را درک کنید و اینک به دنبال چاره کار باشید. از خودتان بپرسید در شرایطی که الان دارید چه میخواهید؟ به کدام یک از خواستهایتان میتوانید بپردازید و امکان رسیدن به آنها را دارید؟ شاید لازم باشد اولویتهایتان را تغییر دهید، یا بتوانید به دنبال آرزوهای قبلی خود بروید. کافی است با خودتان و شرایط مهربانتر باشید. امکانات و تواناییهای خود را دست کم نگیرید. شاید اینک زمان مناسبی برای ادامه تحصیلات است.
چندین بار به خواستگاری رفتم، اما هنوز ازدواج نکردم
بعد از پایان خدمت نظام وظیفه کار مناسبی پیدا کردم. چندین بار به خواستگاری رفتم، اما به دلایل مختلف که بیشترین آن مخالفت خانواده بوده، نتوانستم ازدواج کنم. یک بار هم یکی از دختران فامیل علاقهمند شدم و چند سال با هم در ارتباط بودیم و در عین این که رابطه خوبی داشتیم باز نتوانستیم ازدواج کنیم. تمام اطرافیانم به سر و سامان رسیدهاند به این جهت احساس ناراحتی زیادی میکنم.
lحمید .م (نقده)
دوران رشد انسان از مراحل متفاوتی تشکیل شده است و در هر مرحله انسان وظایف متعددی بر عهده دارد که باید آنها را انجام بدهد. والدین و شرایط زندگی، تأثیر عمیقی بر درست انجام دادن تکالیف هر دوره دارند. افرادی که با سردی و تلخی بزرگ شده باشند، انرژی لازم برای گذر از چالشهای پیش رو را ندارند و بار ضعف و رنج خود را از مراحل اول به مراحل بعدی میکشاند. متأسفانه اگر به تأثیر آسیبهای اولیه بیتوجه باشیم، همیشه این شانس را نداریم که با اتفاقات خوب در مراحل بعدی روبرو شویم و مسایل حل شود. احتمالاً بعد از خواستگاریهایی که به سرانجام نرسیدند شما نسبت به خود یا والدینتان دید منفی پیدا کردید. دقت کنید که هر مرحله وظایف خاصی دارد و این که بتوانیم درست عمل کنیم، باید از روانشناسی کمک بگیریم. در دوره جوانی مهمترین چالش پیش رو رسیدن به صمیمیت با یک نفر است. این صمیمیت در سایه رابطه عاطفی میتواند منجر به ازدواج شود و اگر انسان در این چالش، با شکست روبرو شود، به سمت دوری گزیدن از دیگران و تنهایی کشیده میشود. البته در اجتماع شکلهای دیگری از نشان دادن علاقه جمعی وجود دارد که میتواند جایگزین شود. اگر شما احساس ناراحتی میکنید با مراجعه به روانشناس کمک بگیرید.
دلایل شکست خود را برای رسیدن به صمیمیت و برقراری عاطفی پیدا کنید، سپس میتوانید برای رفع موانع در خودتان کوشش کنید. خوشبختانه تغییرات فردی بیشترین تأثیر را بر موفقیت و بهبود شرایط دارد. پس امید خود را از دست ندهید.
کرونا، دچار اضطرابم کرده
در دوران تحصیل فرد آرامی بودم، درس میخواندم و متناسب با آن نتیجه میگرفتم و انتظار داشتم وقتی به دانشگاه میروم همچنان با آرامش درس را بخوانم، اما نمیدانم چرا دچار اضطراب شدم و از ترم سوم اضطرابم غیرقابل کنترل شد. به روانشناسی مراجعه کردم و توانستم با زحمت زیاد به آن غلبه کنم. آنچه مرا ناراحت میکند به وجود آمدن اضطراب با کوچکترین مشکلی در زندگی است. کرونا هم مدتی است که مرا گرفتار اضطراب کرده و نمیدانم چه کنم؟
l فرهاد.ر (ایلام)
بدن انسان از اعضای گوناگونی تشکیل شده و با این که ما بدن خود را به صورت یک کلیت درک میکنیم، اما تمام اعضا دارای کیفیت کلی یکسانی نیستند. بعضی افراد دچار بیماری قلبی میشوند، چون قلبشان نسبت به سایر اعضا از سلامت کاملی برخوردار نیست. عدهای ممکن است چشمان ضعیفی داشته باشند، یا درگیر دردهای عضلانی و استخوانی شوند. افراد با مراقبتهای مختلف از این اعضا حفاظت میکنند، اما هر وقت مشکلی پیش بیایید، حتی وقتی مشکل غیرجسمی باشد، عضوی که ضعیفتر است، زودتر از سایر اعضا واکنش نشان داده و دچار درد میشود. وضعیت روحی و روانی انسان هم به همین شکل است. کسی که سابقه اضطراب دارد در حوادث روزمره هم با این الگو واکنش نشان میدهد. طبیعی است که شما هم در برابر فشارهای روانی که تجربه میکنید، اضطرابی را که زمانی تجربهاش کردهاید، دوباره زنده میشود. بهتر است با همان روانشناسی که در گذشته به مداوای شما پرداخته در ارتباط باشید. به توصیه راههای کنترل اضطراب به طور عمومی گوش دهید. مثلاً گوش نکردن به اخبار ناگوار، عدم ارتباط با افراد منفیباف و مضطرب و یا کم کردن ارتباط، مشغول کردن خود به فعالیت سازنده و بررسی نتایج فعالیتهای خود، اما به طور اختصاصی هم باید توصیههایی در جهت کنترل اضطراب قدیمی خود دریافت کنید. برای این کار هیچ کس بهتر از همان متخصص قبلی نیست. چون اولاً دیدارتان نتیجه بخش بوده است در ثانی، او از سابقه شما با خبر است و میتوانید تعامل مفیدتر و بدون اتلاف وقتی با یکدیگر داشته باشید. آنچه مهم است درک این حقیقت است که همه اتفاقات گذراست.